همان شبی که دوباره بستریم کردند، دزد زده به خانه مامان. دیشب فهمیدم، بعد از پنج ماه. حالا یک ترکیب عجیبی از غم، اضطراب و خشم نشسته روی دلم. فکر میکنم اگر نخواسته بودم که بیایند اینطور نمیشد. طلاهای مامان را بردهاند، تابلو فرشها، هرچه سبک و قیمتی بوده، حتی آن پارچ برنجی عتیقه که مامان بزرگ برایم گذاشته بود. حس عمیقاً مزخرفی است، آرزو میکردم بیخبر میماندم. بخوانید, ...ادامه مطلب
نرمافزار بانک دچار مشکل شده بود. بعد از ساعتها معطلی کارت بیمهی جدید صادر کردند. آن حلقهی گمشدهی زبان حتی اگر حل شود هنوز تو متعلق به جایی هستی که اینجا نیست. موعد رهن خانهی تهران نزدیک است. یک جایی در خوشخیالانهترین تصوراتم به معجزهای شرایط سیاسی و اقتصادی پایدار شده. خودمان را تماشا میکنم که رفتهایم و ساکن شدهایم. در خانهی خودمان، شهر خودمان، سرزمین خودمان، اگر بگذارند. در لحظه اما حتی تصویر سفر هم دور و سخت است. چه دنیای غریبی. نه برای من، برای همه. بخوانید, ...ادامه مطلب
من فکر میکنم که فلان.آیا شواهدی موجوده که فکر من رو نقض کنه یا نشون بده همیشه حق با من نبوده؟ آیا ممکنه این فقط یک فکر باشه که لزوماً معتبر نیست؟حتی اگر حق با من باشه آیا فاجعهای پیش اومده؟بله، بله، خیر.از مجموعه تلاشها برای خودم. بخوانید, ...ادامه مطلب
نمی ترسم. گوش میکنی؟ نمی ترسم. دو روز است به این فکر میکنم که دست از ترسیدن کشیده ام., ...ادامه مطلب
امروز درحاليكه به پهناي صورت اشك ميريختم بهش گفتم احساس ميكنم دور از عزيزانم حريم امن روانيم رو از دست دادم، دوستانم رو از دست دادم، اعتماد به نفسم رو از دست دادم. دلتنگي اين روزها منو بلعيده. هر از گاهي خاله اي، خاله زاده اي، رفيقي، آشنايي پيام ميده و از دلتنگي ميگه، تا اينهمه دور نباشي اما نميفهمي. , ...ادامه مطلب
دیروز روی پله برقی فروشگاه، عنق و کم حوصله درحالیکه ور اهمال گر مغزم بهانه میتراشید غر زده بودم که نمی توانم. دلخور جواب داده بود آدم اگر بخواهد از پس همه چیز بر می آید. درستش این بود که خیلی وقت بود که نمی خواستم. خسته ام؟ افسرده ام؟ مضطربم؟ کمالگرای درون یکجا نشینم کرده؟ هر چه هست حتی از آن مرحله ای که شب به خودت قول فردا صبح و تغییر می دهی هم عبور کرده ام. حالا زمان است که از من عبور می کند. من هستم که در فصل ها اتفاق می افتم. آن شاخه ی نیمه خشک درختم که نه می شود دور انداخت، نه سبز شدنش رمق , ...ادامه مطلب
انگار افتاده باشی توی حوض آب یخ. سرد باشد، زمستان باشد و لرز تنت تو را ببرد سمت کرختی، بی حسی. آن شکلی از بی حسی که هنوز میدانی سرد است و تنت از سرما درد میکند اما توان حرکت نداری. خودت یخ زده ای، واژ, ...ادامه مطلب
خب ماجرای ویروس اول شبیه یک شوخی بنظر میرسید که کم کم خیلی بزرگ شد. یادمه روز اول بی خیال رفتیم شهرو گشتیم و من یه عروسک برای خودم خریدم. بعد اعلام کردن باید توی خونه بمونید و بعد همینطور تعداد مبتلاه, ...ادامه مطلب
سرما خوردگی یا آنفولانزا یا هرچی گرفته بودم برطرف شده. اینجا قضیه ی توی خونه موندن جدی شده. ورودی های محوطه رو کنترل میکنن و اعلام کردن مگر در موارد ضروری بیرون نیاین. هر دو روز یکی از هر خونه میتونه , ...ادامه مطلب
همانطور که گلامپ درونم پیش بینی میکرد نمایشگاه آلمان کنسل شد. در واقع برگزاری سه ماه به تعویق افتاده. به احتمال قوی بلیط ایران من هم که برای اواخر فروردین بوده از طرف چین کنسل خواهد شد. با این شرایط به هم ریخته سفر منطقی هم نیست چون بعد از اینکه به ایران برسم احتمالا در بازگشت به چین مشکل خواهم داشت و قرنطینه ی دو هفته ای. دلم برای همه کس و همه چیز تنگ شده. فسقل ویروس چه بلوایی به پا کرده., ...ادامه مطلب
ده سال وبلاگ نویس بودم، از سال 88 تا امروز. نه از آن بلاگرهای معروف، چه وبلاگ قبلی و چه اینجا سرم به کار خودم بود. فرقی نمی کرد چند نفر مرا بخوانند یا نخوانند، برای مخاطب نمی نوشتم، برای آرام گرفتن می, ...ادامه مطلب
یکی ار این بلوزهای تو کرکی پوشیده ام که رنگ قرمز روشن دارد و طرح یک گوزن کارتونی. آسمان بیرون از پنجره ابری است و کم و بیش بارانی. هوا خنکی خوشایندی دارد اما بنظر میرسد لباس من کافی نیست. دست ها و نوک, ...ادامه مطلب
چه چیزهای کوچکی برای لذت بردن که اینجا هست و آنجا از ما دریغ میشد. اینکه بتوانی با بودجه ی محدودت کلی انتخاب برای خرید ماشین داشته باشی. اینکه مجبور نباشی برای یک ماشین خارجی چند برابر قیمت واقعیش پرد, ...ادامه مطلب
درد گردنم اینجا تشدید شده. جفت شصت های دستم هم به سختی تا میشن و مفصل خشک و صدا داره. حالا عوارض رطوبت و کولر گازیه یا گوشی و کامپیوتر یا عصبیه نمیدونم. نکته جالب اینه که تعداد فرصت شغلی از متقاضی بیش, ...ادامه مطلب
روز اولی که بم گفتن بیا یه ایزو9001 اینجا پیاده کن یه " شوخی میکنید دیگه ؟" ی خاصی تو چشام بود. واقعیت اینه اگه بعنوان ممیز میومدم اینجا همون دم در برمیگشتم. قضیه خیلی کار داره و اینام شرایط تغییرشو ن, ...ادامه مطلب