در باره ی کار

روز اولی که بم گفتن بیا یه ایزو9001 اینجا پیاده کن یه " شوخی میکنید دیگه ؟" ی خاصی تو چشام بود. واقعیت اینه اگه بعنوان ممیز میومدم اینجا همون دم در برمیگشتم. قضیه خیلی کار داره و اینام شرایط تغییرشو ندارد. نهایتا رضایت دادن از ایزو یه خلاصه کاربردیش رو اینجا بکار بگیریم که وضعیت سیستم مدیریت کیفیتشون رو بهتر کنه. برای همین من و همسر یه برای یه جا کار نمیکنیم. یعنی هر دو توی طبقه آخر کارخونه ایم که بخش اداریه منتها اون برای شرکتی کار میکنه که پنجاه درصد سهامشو داره و شامل یه برند جدیده و من برای کارخونه ای که مال دوستمونه و از شرکت جداست ولی علاوه بر برندای خودش این برند جدیدم میزنه و پنجاه درصد باقی شرکت رو داره. اول قرار بود با شرکت کار کنم ولی بم گفتن اینجا لازمم دارن. روزای اول که همه چی گنگ و بی برنامه بود بدجوری حوصله م سر میرفت. الان شرایط روشن تره و منم برنامه خودمو دستم گرفتم. دلتنگم یمقدار. هنوز بلیط سفر به ونژو رو برای تعطیلات نگرفتیم و نگرانم بهمون نرسه. مثل اینکه خیلی شلوغ میشه همه چی و همه جا.