خروش

ساخت وبلاگ

دكتر ميم يك بار گفته بود كه شناخت آدمها در زمان عصبانيت مساله ي خيلي مهمي است. اينكه وقتي خشمگين هستند، وقتي احساس درد و از دست دادن دارند تا چه اندازه مي توانند خود دار و منصف و واقع بين باقي بمانند. آدمها وقت عصبانيت چشم مي بندند ر دهان باز مي كنند، قبول، وجودشان پر از كينه مي شود و در پي تلافي به خيلي چيزها چنگ مي زنند اين هم قبول اما آيا خشم ما را به چيزي كه نيستيم تبديل مي كند؟ آيا مي توانيم ناگهان به موجودي بد دهن، دريده و بي نزاكت تبديل شويم درحاليكه حقيقت وجودي ما اينطور نيست؟ آيا مي توانيم تا مرز به لجن كشيدن حريم ها و نابود كردن همه چيز پيش برويم صرفاً بابت اينكه التيامي بر احساس شكست، سرخوردگي و ناكامي مان يافته باشيم؟! آيا مي توان روي كسي كه خشم به سادگي عنان خودش و رفتار و احساساتش را بدست مي گيرد حسابي كرد؟ آيا فرد چيزي جداي از توهين ها، تهمت ها و ناسزاهايي است كه در آن حال بيان مي كند؟ آدمهاي خشمگين مي توانند شما را شوكه كه و نا اميد كنند و همزمان تكليف خيلي چيزها را در ذهن روشن مي كنند.فكر مي كنم سنجش آدمها در اين شرايط محك قابل اعتمادي است گرچه علاوه بر آن مشاجره زمينه اي براي به خاطر آوردن نقاط ضعف شخصي، اشتباهات، كاستي ها و كم كاري هاي خود ماست. چيزهاي زيادي هست كه بايد تغيير كند، بسيار...بسيار. شايد پس از التيام زخم ها.

+ نوشته شده در  یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 16:16  توسط  مکث 
در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:37