زني را ميشناسم كه پسر كوچكش بزودي خواهد مرد. چه جمله ي سهمگيني است براي آغاز يك متن. براي دلداري دادن به همچين آدمي چه مي شود گفت؟ صبر آرزو كني؟ معجزه؟ از قضا و قدر حرف بزني يا امتحان الهي؟ من لال ميشوم اينطور وقت ها. آنقدرها هم آشنا نيستيم. چين زندگي ميكرد، حالا برگشته ايران. پيج اينستاي هم را داريم و گاهي هم چت كرده ايم. همينقدر هم كافي است. همينكه بداني فلاني چه خوانده، چند ساله است، پسرش را كجا دنيا آورده، كدام شهر ساكن بوده و چرا نتوانسته به چين برگردد. اينها آنقدري هستند كه اندوه را بلعنده تر كنند. نيستند؟
در همین حوالی...برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 131