دو روی سکه

ساخت وبلاگ

دیروز سر کار نرفتم. یک پیراهن سورمه ای جدید برای خودم خریدم و یک تاپ سفید با حاشیه ی گیپور. یک سریال جدید شروع کردم، قیمه پختم و کمی غیبت کردم. خاله زنک وار غر هایم را پشت تلفن زدم و به این فکر کردم که آدمها آنطوری رفتار میکنند که خودشان صلاح میبینند. چه من حرص بخورم چه حرص نخورم. با این وجود به خودم حق دادم که گاهی عصبانی باشم، شکایت کنم، دلخور شوم، بروزش بدهم و حرف بزنم، حتی اگر بی فایده باشد. اجازه بدهید شما را با واقعیت ساده ای روبرو کنم. شما هم دروغ میگویید و غیبت میکنید و حرص می دهید و حرص میخورید. خودخواهی شما هم یک جایی قلنبه میزند بیرون، یک روز هایی شاید کمی هم بدجنس شوید، یک وقت هایی دست به کارهای احمقانه میزنید. میخواهم بگویم ما نه آن موجود فهیم، زلال، تحصیل کرده و اگاه توی ایده آل هایمان هستیم که همیشه طرف خوب داستان است و نه آن موجود حقیر و احمق و کم ارزش که وقتی از خودمان ناامید میشویم از خودمان میسازیم و طرف سیاه داستان. ما یک جایی این وسط با حق زیستن با وجود همه ی ضعف ها، با حق عصبانی شدن، عوضی شدن، پرخاش کردن، خسته شدن هستیم و حداکثر کاری که میتوانیم بکنیم تلاش برای بهتر شدن است بدون اینکه مرتب توی سری اینی که هستیم بزنیم یا در برابر انتخاب هایمان مسولیت پذیر نباشیم.

در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 161 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 21:06