متعلق به هیچ کجا

ساخت وبلاگ

صادقانه اینکه چیزهای دوست داشتنی زیادی اینجا هست. شهر کلی درخت داره، کلی منظره ی قشنگ و تازه، کلی محله ی جدید و جذاب و یک عالم روزهای بارونی. توی چین جاهای دیدنی زیادی برای کشف کردن و لذت بردن هست و یک عالمه مرکز خرید برای من که شیفته ی خرید کردنم. اینجا یه فرصت شغلی خوب دارم و اگه خوش شانس باشیم آینده میتونه واسمون پر ثمر باشه. فشار روانی و تنش خیلی کمتره، خیلی دلواپسی ها رو نداریم. اینجا آدمای میانسال جمع میشن توی پارک و والس میرقصن، اونایی که پارتنر ندارن دستارو باز میکنن و با شریک فرضی میرقصن. فرصت اینکه خودت رو بروز بدی و بدون ترس از قضاوت و تمسخر خودت باشی زیاده. میتونی طوری که دوست داری لباس بپوشی و اگه توی شصت سالگی دلت پیراهن قرمز و کفشای نقره ای بخواد برای هیچ کس عجیب نیستی. آدما مهربون و پذیرا هستن و حس ناخوانده بودن بهت نمیدن. کنار همه ی اینا دلم برای تمام آشنایی هام تنگ شده، آدمها، مکان ها، حس ها و حتی طعم ها. دلم برای مادرم، پدرم، دوستانم، برای کافه نزدیک کتاب و فروشنده هایی که زبونم رو میفهمن و برای قیمه و قرمه و فلافل های بی کیفیت آلوده تنگ شده.برای اون حس تعلق داشتن و ریشه داشتن و امن بودن در شرایطی که میشناسی.

در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 145 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:52