گوش بده

ساخت وبلاگ
يك بخش احمقانه از زوج بودن همه ي دوستان نزديكت اين است كه نه  مي تواني آدمهاي تازه اي با همان حس و حال پيدا كني نه مي تواني با شرايط كنار بيايي. گاهي حس مي كنم يك وصله ي ناجور شده ام وسط جمعي كه تلاش مي كنند مرا كنار خودشان نگه دارند. نه دلم ميخواهد توي ميهماني ها و بيرون رفتن هاي خانوادگي همراهشان باشم نه مي توانم قانعشان كنم شب نشيني هاي همه شان با هم بدون من ناراحتم نمي كند. دوست ندارم آن وسط باشد، قاطي چهارتا زوج كه تلاش مي كنند طوري رفتار كنند كه غريب نيفتم. تصور كنيد...وسط دوستان خودم! نمي توانم هم طالب سهمي دائمي از حضور انفرادي شان باشم. همه شان مشغول كار و زندگيند و به اشتراك گذاشتن آخر هفته هايشان همراه ديگري، ساده تر. حس و حال مزخرفِ غير قابل توصيفي است. همزمان با كلي اتفاق سر و كله مي زنم و بهانه ها كوچكِ مضحك بغضم را مي شكند. به شكل عجيبي دلم مي خواهد حرف نزنم، اصلا گاهي جان مي كنم تا چند كلمه جواب بنويسم...يك كمي زمان مي خواهم كه سرم به زندگي خودم بماند فقط

در همین حوالی...
ما را در سایت در همین حوالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : acheragh13d بازدید : 154 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 23:18