توي يه يك روز سه تا پست نوشتم و پاك كردم. اينجا پناه و امان من بود، از خودم و افكارم و غليان احساساتم به اينجا پناه مي آوردم. آرام مي گرفتم، حواسم جمع مي شد، رشته ي گسسته ي افكارم را مرتب مي كردم. خشم و دلتنگي بيرون ميريخت. بخشي از ذهنم بود كه نمي شد جاي ديگري بازگو كرد. مثل حرف هايي كه توي خلوت براي خودتان زمزمه مي كنيد و هرگز جايي بيان نمي شوند. مثل خصوصي ترين بخش از وجودتان. براي همين به اسم خودم نمي نوشتم يا به اراده ي خودم آدرسي براي آشنايي نگذاشته ام.تمام شد.اينجا نوشتنم هم تمام شد. حس امن و آرامم تبديل شد به يك آزردگي توام با دلشكستگي، بعد از اين اينجا حرفي ندارم.
برچسب : حريم, نویسنده : acheragh13d بازدید : 153