در همین حوالی

متن مرتبط با «شب ماه» در سایت در همین حوالی نوشته شده است

شب

  • همان شبی که دوباره بستریم کردند، دزد زده به خانه‌ مامان. دیشب فهمیدم، بعد از پنج ماه. حالا یک ترکیب عجیبی از غم، اضطراب و خشم نشسته روی دلم. فکر می‌کنم اگر نخواسته بودم که بیایند این‌طور نمی‌شد. طلاهای مامان را برده‌اند، تابلو فرش‌ها، هرچه سبک و قیمتی بوده، حتی آن پارچ برنجی عتیقه که مامان بزرگ برایم گذاشته بود. حس عمیقاً مزخرفی است، آرزو می‌کردم بی‌خبر می‌ماندم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چونکه ماهی نیستم

  • من از اون آدمایی نیستم که وقت عصبانیت متوجه نیستن چی میگن، از اونایی هستم که هرگز یادم نمیره چی شنیدم. میتونم جلوی زبونم رو بگیرم، میتونم هر حرفی رو نزنم، میتونم ساکت بمونم اما کینه‌ی اونایی که نمیتونن میمونه رو دلم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شب و روزگار

  • نمی ترسم. گوش میکنی؟ نمی ترسم. دو روز است به این فکر میکنم که دست از ترسیدن کشیده ام., ...ادامه مطلب

  • ما را همه شب نمي برد خواب

  • نمونه برداري انجام شد و نتيجه ماند براي ده روز بعد. كمي آرام شده ايم، اين شب ها دلواپسي هايم شكل كابوس گرفته اند و توي خواب پيدا مي شوند. كابوسِ تكراريم هم شده اينكه مي بينم سر سفره ي عقدم، بزور وادارم كرده اند كه ازدواج كنم، توي رودربايستي مانده ام و كسي را قبول كرده ام. فكر مي كنم بايد بپذيرم كه ف, ...ادامه مطلب

  • ماهتاب

  • داشتم به ميم ميگفتم آدمي حال بدش را مي نويسد وگرنه حال خوبي ها را كه زندگي مي كني.,ماهتاب کیش,ماهتاب گستر,ماهتاب كيش,ماهتاب گستر كارمانيا,ماهتاب امشب چه زیباست,ماهتاب گستر کارمانیا,ماهتاب زرین قشم,ماهتاب کاسپین,ماهتاب پلاستیک روناک,ماهتاب عشق ...ادامه مطلب

  • شب از ما گذر كرد

  • پيله ها تنيديم دور تا دور پروانه اي كه بال داشت و رنگ داشت و شوق داشت و مي پريد. پيله ها تنيديم از سر خودخواهي و يكذندگي و خشم و دلتنگي و ضعف! و هيچ پروانه اي از نو يك كرم ابريشم و دوباره يك پروانه نخواهد شد. ما همه ي آنچه بود را به اميد باز پس گرفتن آنچه نمي شود در هم تنيديم و به هم بافتيم و...پروانه مرد...,شب مامي,شب ماندن در قبرستان,شب ماه,از شب هنوز مانده دو دانگی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها