در همین حوالی

متن مرتبط با «برآورده» در سایت در همین حوالی نوشته شده است

برآورده هم نشو

  • یک نقطه‌ای هست که در میان اشک و بغض، فکر می‌کنی من اصلا تنها‌ترین، بی‌کس‌ترین و غریب‌ترین موجود عالم. حالا چه کنیم؟ بعد تصمیم می‌گیری تا تاریک‌ترین نقطه‌ی این تنهایی فرو بروی. هیچ کاری برای بهتر شدن نکنی. برای کسی حرف نزنی، نگذاری اشک‌ها‌یت را ببینند، آرزوی سفر و دوست و شنیده شدن هم نداشته باشی. رابطه‌ات را با جهان قطع کنی، آن رشته‌ی باریک به جا مانده را با جهان قطع کنی. امروز که داشتم از بی‌شعوری فلانی میگفتم و مامان باز سمت فلانی بود ناگهان احساس کردم اتصالم به همه‌چیز را باید بکنم. خوانده بودم، خشم محصول ناکامی است، خواسته‌ی برآورده نشده است. غم را نمی‌دانم. تنها چیزی که هنوز نگه داشته‌ام مثل ماهی توی دلم سر میخورد، بین فریادهای از غصه‌ی وا‌ماندگی. حالا هرچه بشود، هرچه بگویند فرقی نمی‌کند، چیزی جدای از همه‌چیز شده‌ام. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها