در همین حوالی

متن مرتبط با «باز» در سایت در همین حوالی نوشته شده است

باز آرائي

  • گاو كشيده ام روي تخم مرغ عيد. سبزه ي عدس سبز كرده ام، كوچك است، به اندازه ي يك ظرف با طول يك انگشت و عرض نصف آن. سنجد و سماق و سركه دارم، سكه و سيب و سير هم همه جا هست. شايد توي بازار گلفروش ها سنبل هم پيدا كنم. آينه ي كوچك چوبي خريده ام به يك جفت شمعدان شيشه اي كوتاه. ميهمان ايراني داريم براي سال تحويل كه مي شود پنج و نيم عصر اينجا. هرجور هست دارم رشته هاي اتصال به خاطراتم را وصله و پينه به هم ميدوزم شايد كم شود از دلتنگي.  , ...ادامه مطلب

  • باز

  • پس بگيري پس بگيري پس مي گيرم, ...ادامه مطلب

  • بازي مي كنند

  • اگر قبل از اينكه به آدمها اجازه بدهيد به حريم خصوصي تان نزديك شوند بقدر كافي به خودتان براي شناخت آنها و به آنها براي بروز جوهره ي وجودي شان زمان بدهيد بعدها درگير احساساتي شبيه به حماقت، سرخوردگي يا نا اميدي بابت زياده بها دادن به آنچه گمانمي كرديد آنها هستند و نبودند نخواهيد شد!, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها